• وبلاگ : دلداده
  • يادداشت : درد دل
  • نظرات : 8 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام. از اينکه با حوصله جوابم را داديد خيلي ممنونم. من واقعا از اتفاقي که برايتان افتاده متأسفم .
    مي توانم تصور کنم که نابودي يک عشق چه احساس هولناک و شکننده اي ميتواند باشد. به شما حق ميدهم که بهم بريزيد و بدبين شويد.
    من هم مثل شما متأسفم از اينکه در جامعه ما زناني پيدا ميشوند که نتيجه حرکات شيطاني آنان نابودي تدريجي عشقهاي پاک و زيبايي همچون زندگي شما است.
    من اصلا نمي خواهم سرزنش يا نصيحتتان کنم اما خانم محترم! شما زنان که بهتر ميدانيد، آيا من بعنوان خواننده مطالب شما حق نداشتم که نسبت به شما دچار يک سوءظن و بدبيني بشوم؟
    آيا حق نداشتم احساس کنم که نويسنده ي اين مطالب از کسانيست که با رفتار نادرست خود سعي در دزديدن عشق و توجه مردان دارند؟ عشق و توجهي که فقط و فقط بايد نثار محبوبشان شود.
    آيا حق نداشتم که براي حريم عشق خودم احساس خطر کنم؟ مگر اين همان احساسي نيست که من وشما الآن نسبت به آن زن هرزه داريم؟
    البته درست است که کسي مرا به وبلاگ شما دعوت نکرده بود و من مجبور نبودم که به وبلاگتان بيايم و مطالبش را بخوانم ولي محبوب شما هم مجبور نبود که به عشوه گريهاي آن زن توجه کند ولي اين اتفاق افتاد. و به نظر من مسئول اين اتفاق بيشتر از اينکه همسر شما باشد، آن زن و زناني هستند که در کوچه و خيابان عشق و محبت از مردان مي دزدند
    البته نمي خواهم مسئوليت مردان را در پاسداري از حريم عشق خود، ناديده بگيرم، بهيچوجه.
    بهرحال باور کنيد همين الآن که اينرا مينويسم از ته دل براي اتفاقي که براي شما افتاد متأسفم. براي جامعه ام متأسفم. براي دختران و زناني که در شهرهايمان جلوه گري و هرزه گي ميکنند متأسفم
    براي عشقهاي پاکي که بايد تاوان اين جامعه ي فاسد را بدهد و نابود شود متأسفم. خدا خودش به همه ما رحم کند